اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَفی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً

پیش بینی سرنوشت ابو لهب و همسر وی

« قدرت ابو لهب و خود وی هر دو زیانمندانه و در ورشکستگی خواهند مرد ــ نه دارائیها و نه فعالیتهای وی هیچکدام بدرد او نخواهند خورد ــ به آتش شعله وری در خواهد افتاد ـــ و همسر وی نیز گردآورنده هیزم خواهد بود ـــ در گردن وی ریسمان لیفیانداخته خواهد شد».


ابو لهب عموی پیامبر بـوده است. وی آدمی ثروتمند، با نـفـوذ، باهـوش، فـعـال اجـتـماعـی، و از دشـمـنـان محمد بوده است. این آیات  سرنوشت وی و همسر وی را تعـیین کرده اند. در ایـن آیات هـمـه اسـلام در گرو یک جـمـلـه یا یـک چرخش از طـرف یـک دشمن خونین قـرار داده شده است.

اگر ابو لهب یا زن وی هر کدام در یک جمله گفـته بودند:«ایمان آوردم». یا جملاتی مشابه آن، چه به دروغ، چه به شوخی و یا  چه به ریا، در آنصورت همه چیز می سوخت. چرا ابـو لـهب یا زن وی به جای ایـنکـه آن هـمـه زحـمـت مـبـارزه با محمد بخود بدهـنـد در یک جمله نگفـتند:ما ایمان آوردیم!

روشن است که کسی که جملات مزبور در مورد سرنوشت ابو لهـب و زن وی گفـتـه، می دانسته که هیچیک از این افراد هرگز نخواهد گفت: «ایمان آوردم». و این تـنـهـا خـداسـت که می تواند یک دینی را در گرو یک جمله از طرف یک چنین افـرادی بگذارد. و محمد هیچگاه نمی تواند بفهمد که آیا این افراد عوض خواهند شد یا نه. چنانکه خیلی هـا بودند که درابتدا با محمد می جنگیدند ولی بعدها از پیروان وی شدند.