اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَفی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً

حکومت واحد جهانی در اندیشه سیاسی اسلام


پژوهش و نگارش در عرصه «مهدویت» به ویژه مسئله بنیادین حکومت مهدوی امری دشوار اما ارزشمند است. از طرفی شناخت حکومت‌ها و آینده بشر پرجاذبه و تأمل برانگیز است و تصویر آینده بشر و پیوند آن با حکومت‌ها مورد توجه دیرین بیشتر اندیش‌مندان و سیاست‌مداران و دولت‌مردان بوده است.

آینده بشریت پیوندی ژرف و بنیادین با حکومت مهدوی در اسلام دارد که مهندسین آن در قالب اهداف، برنامه‌ها و سیاست‌گذاری‌های راه‌بردی به صورت گسترده در آثار دینی تبیین و ارائه گردیده است. از این‌رو «اندیشه مهدویت» طرح و پاسخی کامل و جامع به خواسته‌ها و نیازهای انسان برای اصلاح وضعیت نابسامان زندگی کنونی بشر است. تمام کاستی‌ها و نابسامانی‌های زندگی بشر با پرداختن به اندیشه مهدوی و رسیدن به حکومت عدل جهانی با محوریت دین در ساختار نظامی جدید مبتنی بر فطرت درونی انسان و اصول درخواستی وی یعنی عدالت، معنویت، امنیت و عقلانیت جمعی استوار و سامان می‌یابد.

نوشتار پیش رو تلاشی است در ارائه تصویر و تفسیری از نظریه سیاسی اسلام درباره حکومت جهانی مهدوی با نگرش تطبیقی میان این نظریه سیاسی و نظریه‌های دیگر مکاتب داعیه‌دار غرب در اداره نظام جهان.


آینده جهان در نظرگاه ادیان

مسأله حکومت واحد جهانی و پایان یافتن همه ستم‌ها و بیدادگری‌ها از مسائل اساسی و مهمی است که همه ادیان بدان پرداخته وقوع حتمی آن را خبر داده‌اند. براساس آن‌چه در آموزه‌ها و نویدهای کتاب‌های آسمانی آمده است، به رغم عوامل مختلف و بی‌شمار بدبینی که نسبت به آینده بشر در گستره تاریخ تا به الآن دیده شده است، وضعیت کنونی جهان دوام نخواهد داشت. به یقین چرخ گردون روزگار به نفع مظلومان و محرومان خواهد چرخید و فسادهای اجتماعی، ناامنی، شرارت‌ها، و درگیری‌های کنونی جای خود را به آرامش، امنیت، عدالت و مهربانی خواهد سپرد.

بر اساس بشارت و نویدهای پیامبران و کتاب‌های آسمانی، دورنمای جهان و چشم‌انداز آینده بشریت، روشن و آرامش بخش خواهد بود. با نظر و گذری اجمالی و کوتاه به کتاب‌های آسمانی به روشنی درخواهیم یافت که وقتی جهان لبریز از فتنه و آشوب گردد و آتش ظلم و بیدادگری همه جوامع بشری را فراگیرد، و جنگ‌ها و ستیزه‌جویی‌ها مردم جهان را خسته و گرفتار کند و حاکمان و پادشاهان و دولت‌مردن در اداره امور کشورها عاجز و ناتوان گردند وچاره‌ای برای حل مشکلات پیدا نکنند، در چنین وضعیت بحرانی و غیرقابل تحملی، مصلحی الهی با تکیه برقدرت و قانون الهی قیام و با اصلاح امور حکومت واحد عدل‌گستر خویش را با سرکوب حاکمان و قدرت‌طلبان در جهان مستقر خواهد کرد.

جای بسی خوشحالی است که وقتی به ادیان آسمانی مراجعه می‌کنیم کتب آسمانی را سرشار و پر از امید و نویدهای پیروزی و وعده‌های ظهور آن «مصلح جهانی» می‌‌بینیم. شاید هم برای عده‌ای شگفت‌آور باشد که در همه ادیان و مذاهب از جمله یهودیت، مسیحیت، مجوسیت و آیین اسلام به دادرسی عادل که در پایان جهان ظهور خواهد کرد و با تشکیل حکومت واحد جهانی به همه محرومیت‌ها پایان خواهد داد و شالوده حکومت واحد در جهان را با عدالت و آزادی بنا خواهد گذاشت، اشاره شده است.

شیرین‌تر و بهتر و تعجب‌آورتر برای عده‌ای این‌که بیشتر نویدهایی که در ادیان گذشته آمده با آن‌چه در اسلام به ظهور آن بشارت داده شده است مطابقت صددرصد دارد. ما با ذکر نظرگاه برخی از ادیان بیان خواهیم کرد که آن‌چه را در همه ادیان و مذاهب می‌بینیم، به صورت جامع‌تر و کامل‌تر در آیین مبین اسلام درخواهیم یافت.

نوید مصلح بزرگ جهانی و تشکیل حکومت واحد در جهان بر مبنای عدل در کتب مذهبی مانند: کتاب زند، کتاب جاماسب، کتاب شاکمونی، کتاب جوکا، کتاب دید براهمه، کتاب باباسک، کتاب پاتیکل، کتاب دادنگ و تورات، انجیل لوقا، انجیل متی و سایر الواح و کتاب‌ها ذکر شده است.

هر چند غیر از قرآن کریم همه کتاب‌های آسمانی تحریف شده‌اند و آن‌چه در دست ماست، نه آن است که بر انبیاء آن قوم نازل شده است، ولی باز هم عباراتی در آنها پیدا می‌شود که از تحریف در امان مانده و به ظهور «مصلح بزرگ» و تشکیل حکومت جهانی اشاره دارد. در این پژوهش ما به ذکر عباراتی از کتب ادیان گوناگون خواهیم پرداخت و دیدگاه اسلام را به همراه دلایل برتری دیدگاه این دین مورد بررسی قرار می‌دهیم و در آخر به ویژگی‌های حکومت واحد در جهان از نظر آیین مبین اسلام می‌پردازیم.

جهان آینده و یهودیت
تورات ازجمله کتب آسمانی مورد قبول پیروان دین یهود و در دسترس اهل کتاب است. در این کتاب نویدها و بشارت‌های فراوانی درباره آمدن مصلح جهانی در آخرالزمان و تشکیل حکومت عدل‌گستر وی در همه دنیا آمده است.

مضمون آن‌چه در تورات یاد شده با آن‌چه به صورت گسترده در قرآن و احادیث اسلامی آمده، باچشم‌پوشی از امور جزیی، در کل مطابقت دارد. ما در این‌جا به بخشی از بشارت‌های تورات اشاره می‌کنیم.

در زبور داود درباره امید بستن به جهانی روشن و نورانی که در آن بشر با امنیت و آرامش در سایه حکومت الهی و عادل زندگی می‌کند، چنین آمده است:زیرا که شریران منقطع می‌شوند اما متوکلان به خداوند، وارث زمین خواهند شد. و حال اندک است که شریر نیست می‌شود که هر چند مکانش را جستجو نمایی ناپیدا خواهد بود. اما متواضعان وارث زمین شده از کثرت سلامتی متلذذ خواهند شد. شریر نجلان صادق افکار مذمومه می‌نماید،... خداوند روزهای صالحان را می‌داند و میراث ایشان ابدی خواهد بود.

در زمان بلا خجل نخواهد شد، و در ایام قحطی سیر خواهند بود. لکن شریران هلاک خواهند شد، و دشمنان خداوند، مثل پیه بره‌ها فانی بلکه مثل دود تلف خواهند شد. زیرا متبرکان خداوند، وارث زمین خواهند شد. اما ملعونان وی منقطع خواهند شد. صدیقان وارث زمین شده، ابداً در آن ساکن خواهند شد. به خداوند پناه برده، راهش را نگاه‌دار که تو را به وراثت زمین بلند خواهند کرد و در وقت منقطع شدن شریران این را خواهی دید. اما عاصیان، عاقبت مستأصل، و عاقبت منقطع خواهند شد.

در جای دیگر در خصوص نوید و بشارت حکومت دادگستر، که راستی و درستی در سایه آن بر جهان گسترش خواهد یافت، چنین می‌فرماید:
و در روزهایش صدیقان شکوفه خواهد نمود، و زیادتی سلامتی تا باقی ماندن ماه خواهد بود. از دریا تا به دریا و از نهر تا به اقصی زمین سلطنت خواهد نمود. صحرانشینان در حضورش ختم خواهند شد و دشمنانش خاک را خواهند بوسید. اسم او ابداً بماند، اسمش مثل آفتاب باقی بماند، در او مردمان برکت خواهند یافت، و تمامی قبایل او را خجسته خواهند گفت. بلکه اسم ذوالجلال او ابداً مبارک باد، و تمامی زمین از جلالش پرشود. دعای داوود تمام شد.

مسیحیت و چشم‌انداز به جهان آینده
دین مسیحیت نیز چون دین یهود نگاهی امیدوارانه و همراه با انتظار به فرجامی نیک برای تاریخ و آینده‌ای روشن برای بشریت دارد. مسیحیان چشم‌ انتظار روز موعودی هستند که نجات و رستگاری در آن روز به دست «مسیح» برای ایشان به ارمغان آورده ‌شود. هر چند نگاه و باور مسیحیان به «نجات‌بخشی» در طول تاریخ دست‌خوش اختلافات و دگرگونی‌ها شده است اما کتاب مقدس به روشنی از نجات انسان‌ها در پایان تاریخ سخن گفته است و بر خلاف آن‌چه در طول تاریخ و دوران معاصر بشر از نابسامانی‌ها دیده شده، آینده را برای بشر روشن و مایه افتخار میداند.

مسیحیان نیز هم‌چون یهودیان و مسلمانان بر این باورند که تاریخ بشر بی‌هدف نیست و با برنامه و نظمی خاص به سوی هدف و جهتی مشخص حرکت می‌‌کند. تاریخ، هدف و سرانجامی دارد که پایان و فرجام آن زیبا و همراه با امنیت و آرامش برای بشریت است. از نظرگاه خوش‌بینانه مسیحیت به آینده، تاریخ به مثال خطی مستقیم در نظر گرفته می‌شود که آغاز و پایانی دارد. خداوند، انسان، جهان و همه آن‌چه را در آن است آفریده است و روزی خواهد رسید که خود، به این حرکت پایان خواهد داد و این پایان تاریخ و آخر زمان خواهد بود. نجات و رستگاری آدمیان به خصوص مؤمنان در گرو تحقق این وعده الهی خواهد بود. با تحقق این وعده حق خداوند متعال بشر در رفاه بوده و عدالت، همه هستی را فرا خواهد گرفت و ظلم ناامیدی از جهان برچیده خواهد شد.

نویدهایی از کتاب مقدس و نظرگاه مسیح
انجیل متی
اما چون پسر انسان در جلال خود با جمیع ملائکه مقدس خویش آید، آن‌گاه بر کرسی جلال خواهد نشست و جمیع امت‌ها در حضور او جمع شوند و آنها را از همدیگر جدا می‌کند، به قسمی که شبان میش‌ها را از بزها جدا می کند و میش‌ها را بر دست راست و بزها را چپ خود قرار دهد. آن‌گاه پادشاه به اصحاب طرف راست گوید:
بیایید ای برکت‌یافتگان از پدر من! و ملکوتی را که از ابتدای عالم برای شما آماده شده است، به میراث گیرید.

انجیل مرقس
پس از این مصیبت‌ها، خورشید تیره و تار خواهد شد و ماه دیگر نخواهد درخشید. ستاره‌ها خواهند افتاد و آسمان دگرگون خواهد شد. آن‌گاه تمام مردم، مرا خواهند دید که در ابرها با قدرت و شکوه عظیم می‌آیم. من فرشتگان خود را خواهم فرستاد تا برگزیدگانم را از سراسر دنیا، یعنی از گوشه و کنار زمین و آسمان جمع کنند، گذارده نخواهد شد مگر آن‌که به زیر افکنده شود و چون او بر کوه زیتون مقابل هیکل نشسته بود... از وی پرسیدند: ما را خبر ده که این امور کی واقع می‌شود و علامت نزدیک شدن این امور چیست؟ آن‌گاه عیسی در جواب ایشان سخن آغاز کرد که زنهار کسی شما را گمراه نکند زیرا که بسیاری به نام من آمده خواهند گفت که من هستم، و بسیاری را گمراه خواهند نمود.

زیرا که وقوع این حوادث ضروری است. لیکن انتها هنوز نیست زیرا که امتی در امتی و مملکتی بر مملکتی خواهند برخاست، و زلزله‌ها در جایگاه حادث خواهد شد و قحطی‌ها و اغتشاش‌ها پدید می‌آید و اینها ابتدای دردها می‌باشد. لیکن شما از برای خود احتیاط کنید... ولی از آن روز و ساعت غیر از پدر هیچ‌کس اطلاع ندارد، نه فرشتگان درآسمان و نه پسر هم.

پس بر حذر باشید و بیدار شده دعا کنید، زیرا نمی‌دانید که آن وقت کی می‌شود. مثل کسی که عازم سفر شده خانه خود را واگذار و خادمان خود را قدرت داده، هر یکی را به شغلی خاص مقرر نماید و درمان را امر فرماید که پیدا نماید. پس بیدار باشید! زیرا نمی‌دانید که در چه وقت صاحب‌خانه می‌آید. در شام و یا نصف شب یا مالک خروس یا صبح، مبادا ناگهان آمده شما را خفته یابد. اما آن‌چه به شما می‌گویم به همه می‌گویم بیدار باشید.

جهان آینده در اندیشه اسلامی
از نظر اسلام آینده جهان و فرجام بشریت بسیار روشن و خوش‌بینانه است. جهان برای رسیدن به جامعه‌ای مطلوب، که از نظر همه ادیان، انبیاء و متفکران تحقق یافتنی است در حرکت است. اندیشه اسلامی با استدلال و بر اساس نیاز فطری بشر بر این باور است که جامعه بشری فقط در یک صورت به امنیت، صلح و سعادت ابدی و واقعی دست پیدا می‌کند. یگانه راه مورد نظر اسلام برای رسیدن بشر به رفاه عمومی و عدالت فراگیر تشکیل حکومت واحد جهانی بر محوریت دین، اخلاق و معنویت است. بر خلاف بیشتر مکاتب دیگر، اسلام به سبب فطری بودن قوانین و تناسب دستورات و راه‌کارهایش با نیازهای طبیعی و فطری بشر، این توانایی را دارد که همه مرزهای ملی، نژادی، قومی و... را از میان اقوام بشر بردارد و همه ملل را با یک قانون واحد اداره کند. بر اساس اندیشه اسلامی یگانه راه حل مشکلات جامعه بشری برای رسیدن به امنیت فراگیر و کمال مطلوب این است که همه مرزهای اعتباری و ساختگی که عامل تمام اختلافات بشر، دسته‌بندی‌ها، تفاوت‌ها و رقابت‌های خونین و جنگ‌های غیرانسانی است، از میان جوامع بشری رخت بربندد و بذر همدلی و مساوات و وحدت در دل همه ملت‌ها پاشیده شود.

هرچند این نظر و ایده از دید برخی تخیلی، دست نیافتنی و شبیه جامعه آرمانی و ناکجا آباد توماس مور، دانش‌مند انگلیسی است، اما مطالعه و بررسی آثار و اندیشه‌های متفکران بزرگ جهان نشان می‌دهد که صاحب‌نظران تأثیرگذار در شکل‌گیری جوامع و تمدن بشری، به چنین حکومتی باور داشته‌اند و برای آن تعریف وتصور خاصی ارائه کرده‌اند. اگر چنین اندیشه‌ای تخیلی، خیال پردازانانه، موهوم و دست‌نیافتنی بود، سزاوار این همه توجه، مطالعه و بررسی متفکران و صاحب‌نظران نبود. از آن مهم‌تر بشارت چنین جامعه‌ای در کتاب‌های آسمانی و ادیان الهی است. آن‌چه نوید و بشارت آن در کلام آسمانی و ادیان الهی آمده نمی توان آن را موهوم و خیالی دانست چرا که با ادعای هدایت بشر و ارائه هدفی مطلوب و دست یافتنی که در کلام وحی موجود است سازگار نیست.

شاهد روشن دیگری بر امکان چنین حکومتی پیدایش سازمان‌های گوناگون جهانی است، سازمان‌هایی همچون سازمان ملل، جامعه جهانی حقوق بشر، صلیب سرخ و غیر اینها نشان از این دارد که چنین جامعه‌ای دست یافتنی، امکان پذیر و خواسته فطری و طبیعی بشر است. هر چند تا به امروز به علت نقص قوانین و ناتوانی بشر، هنوز اساسی‌ترین خواسته بشر در جهان پدید نیامده است، ولی بسیار نزدیک است که حکومت واحد جهانی بر پایه توحید و ولایت و سرپرستی دین اسلام در سراسر هستی پدیدار شود.

پس این یک واقعیت انکار ناپذیر است که انسان از همان زمان که پا به عرصه وجود گذاشت، در پی پدید آوردن جامعه‌ای با حقوق و امتیاز برابر در حیاتی سرشار از امنیت و رفاه برای همه بوده است.

رهبران و مصلحان حکومت‌های جهان از دیر باز با تأثیرپذیری از اندیش‌مندان و صاحب‌نظران توجه و دقت کامل به این مرحله از کمال اجتماعی و سیاسی، در جامعه‌های بشری داشته‌اند. البته روشن است که هر فرد و گروهی این ایده‌آل را بر محور اندیشه و برنامه‌های خود دنبال کرده است و بر این باور بوده که تنها راه نجات همان است که او فکر می‌کند. البته گفتنی است که چنین نگاهی به سبب محدودیت توان بشری است که نمی تواند نوعی قانون و برنامه برای همه افراد بشر ارائه کند.

اما اندیشه‌های آسمانی و ادیان الهی با قوانینی فراتر از تفکر بشری و بر اساس فطرت انسانی می‌تواند پایه‌گذار حکومت واحد جهانی همراه با رفاه، آسایش، عدالت و امنیت فراگیر و همگانی باشد. از این رو پیامبران الهی برترین و عالی‌ترین روش زندگی (بر محور توحید) را برای رسیدن بشر به آرزوی دیرینه‌اش ارائه کرده‌اند. به همین سبب همه کسانی که به نوعی از مکاتب آسمانی تأثیر گرفته‌اند، همراه با پیامبران همه تلاش خود را برای پرورش بشر بر اساس دستورات الهی به کار برده و همه را به سوی معبود واحد راهنمایی کرده‌اند.

اینان همه انسان‌ها را از یک ریشه، جوهر و منشأ واحد معرفی کرده و اختلاف نژادی، قومی و قبیله‌ای را غیراصیل و اعتباری دانسته‌اند:«یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُم مِّن ذَکَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ»؛
اى مردم، ما شما را از مرد و زنى آفریدیم، و شما را ملّت ملّت و قبیله قبیله گردانیدیم تا با یکدیگر شناسایى متقابل حاصل کنید. در حقیقت ارجمندترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست. بى‏تردید، خداوند داناى آگاه است.

همان گونه که در این آیه اشاره شده است، هر چند بشر قبیله‌ای و قومی آفریده شده تا شناخت و تعامل انکارناپذیر انجام شود، اما هدف تمام انسان‌ها، واحد است و مبدأ و معاد یگانه دارند. اسلام آیین فطرت انسانی است و همه انسان‌‌ها، بی‌نظر به تعلقات نژادی خاص، از جهت فطرت و نهاد خود مشترک هستند:«فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا»؛ به یکتاپرستی روی به دین آور. فطرتی است که خدا همه را بدان فطرت بیافریده است.

بر اساس آن‌چه گذشت به ذکر دلایلی می‌پردازیم که دین اسلام را تنها دینی معرفی می‌کند که توانایی و برنامه لازم و کافی برای تحقق بلندترین هدف و اساسی‌ترین آرزوی بشر را دارد.

جهان‌شمولی اسلام
جهانی بودن دین اسلام و اختصاص نداشتن این دین به گروه، فرقه، منطقه یا جامعه خاصی، یکی از امتیازات مهم این آیین الهی است. این نکته که دعوت اسلام همگانی است و محدود به منطقه جغرافیایی یا اندیشه سیاسی خاصی نیست حتی از نظر کسانی هم که ایمان به این دین ندارند، مخفی نمانده است. شاهد تاریخی این مسئله این است که پیامبر پیک و نامه برای سران کشورهای مختلف مانند قیصر روم، پادشاه ایران، فرمانروای حبشه و مصر فرستاد. اگر دین اسلام اندیشه جهانی نداشت و جهانی فکر نمی‌کرد، دلیلی برای چنین دعوتی از سایر امت‌ها و اقوام وجود نداشت. از این رو نمی‌توان عده‌ای را از عمل به دستورات این دین معاف داشت.

در قرآن کریم و روایات نبوی دلایل فراوانی بر جهانی بودن دعوت اسلام و رهبری جهان به دست اسلام تا زمانی که زندگی در هستی وجود دارد آمده است. از جمله آیات روشن درباره این موضوع عبارت است از: «وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلاَّ کَافَّةً لِّلنَّاسِ بَشِیرًا وَنَذِیرًا وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لاَ یَعْلَمُونَ»؛ و ما تو را جز [به سِمَتِ] بشارت‌گر و هشداردهنده براى تمام مردم، نفرستادیم؛ لیکن بیشتر مردم نمى‏دانند.

و یا درباره رحمت فراگیر نبی مکرم اسلام آمده است:«وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلاَّ رَحْمَةً لِّلْعَالَمِینَ»؛ و تو را جز رحمتى براى جهانیان نفرستادیم.

و یا در آیه‌ای دیگر دعوت پیامبر فراگیر و همگانی توصیف شده است:
«قُلْ یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی رَسُولُ اللّهِ إِلَیْکُمْ جَمِیعًا»؛ بگو: اى مردم، من پیامبر خدا به سوى همة شما هستم.

باور ادیان و مکاتب گوناگون بر این است که جهان‌شمولی و پدیدار شدن حکومت واحد جهانی در صورتی امکان‌پذیر است که تمام جامعه و افراد بشر بینش و باور واحدی داشته باشند و البته این توان را هر کس منحصر در اندیشه خود می‌داند. اما این یگانگی در عقیده و بینش در حکومت واحد اسلامی ضروری نیست.

دین اسلام بر این باور است که با رسمیت یافتن اصل توحید و توجه به نقاط مشترک و اصلی ادیان، که همان نفی شرک و اعتقاد به وحدانیت است، می‌توان بشر را به این مرحله از تکامل رساند. بر همین اساس یکی از انگاره‌های بیان شده در قرآن کریم دعوت به زندگی مسالمت‌آمیز در کنار هم بوده است: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ ادْخُلُواْ فِی السِّلْمِ کَآفَّةً وَلاَ تَتَّبِعُواْ خُطُوَاتِ الشَّیطَانِ»؛ اى کسانى که ایمان آورده‏اید، همگى به اطاعت [خدا] درآیید، و گام‌هاى شیطان را دنبال مکنید.

زندگی در کنار هم همراه صلح و آرامش و با عقیده و بینش‌های متفاوت نیز در قرآن به روشنی آمده است: «قُلْ یا أَهْلَ الْکِتَابِ تَعَالَوْاْ إِلَى کَلَمَةٍ سَوَاء بَینَنَا وَبَینَکُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللّهَ وَلاَ نُشْرِکَ بِهِ شَیئًا وَلاَ یتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضاً أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللّهِ فَإِن تَوَلَّوْاْ فَقُولُواْ اشْهَدُواْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ»؛ بگو: «اى اهل کتاب، بیایید بر سر سخنى که میان ما و شما یکسان است بایستیم که: جز خدا را نپرستیم و چیزى را شریک او نگردانیم، و بعضى از ما بعضى دیگر را به جاى خدا به خدایى نگیرد.» پس اگر [از این پیشنهاد] اعراض کردند، بگویید: «شاهد باشید که ما مسلمانیم [نه شما]».

قرآن در این آیه و آیات دیگر پیروان ادیان را به مسئله‌ای مشترک و یکسان دعوت کرده است و زندگی در سایه حکومت عدل و برخورداری از امنیت و آسایش این حکومت را حق همه افراد جامعه، حتی با گرایش‌های گوناگون، می‌داند. این نوع تفکر و بینش، حکومت و ولایت بر همه جهان را برای دین اسلام امکان‌پذیر می‌کند. در آیه دیگری می‌فرماید:ما پیامبر اسلام را فرستادیم تا بر همه ادیان غالب گردد.

خداوند متعال در حالی غلبه بر همه ادیان را برای اسلام می‌خواهد که برنامه هدایت همه مردم جهان و سعادت همه اقوام ملل را در اهداف پیامبر اسلام دیده است. گویی مشرکان و کافران که همواره جهل مردم را برای رسیدن به اهداف خود ابزاری مناسب دانسته‌اند، با این امر مخالفت کرده و مبارزات زیادی را انجام داده‌اند. در قرآن کریم می‌خوانیم:«هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ»؛ او کسى است که پیامبرش را با هدایت و دین درست، فرستاد تا آن را بر هر چه دین است پیروز گرداند، هر چند مشرکان خوش نداشته باشند.

جهانی و همگانی بودن دین اسلام در جای جای قرآن کریم با الفاظی هم‌چون «عالمین»، «ناس»، «کافه»، «جمیعاً» آمده است و با توجه به وسعت معنا و مفهوم کلمات ذکر شده، جهان‌شمولی اسلام و فراگیر بودن دعوت این دین مبین بر همگان روشن بوده و نیازی به توضیح و تفسیر ندارد.

جاودانگی اسلام و حکومت مصلح جهانی
یک نظر و گذر اجمالی در محتوای منابع اسلامی روشن می‌کند که اسلام تنها دین، در طول دوره‌های تاریخی برای بشر بوده است و همه انبیاء الهی شریعت خود را با نام اسلام بر مردم عرضه کرده‌اند. اوج کمال بشریت در ظرفیت‌ها و قابلیت‌های پذیرش شریعت الهی در زمان نبی‌مکرم اسلام بوده که دین و آیین الهی به صورت کامل برای هدایت بشر تا روز قیامت ابلاغ شده است.

بنابراین ریشه همه ادیان الهی یکی است و همه پیامبران از حضرت آدم(ع) تا حضرت خاتم(ص) مردم را به پرستش خدای یکتا دعوت کرده‌اند. البته شرایط، توانایی‌های فردی و اجتماعی و بلوغ مردم در میزان دستورات ابلاغ شده تأثیرگذار بوده و هر زمان مردم به اندازه عقول و درک خود با مبانی هدایتی شریعت‌ها و ادیان آشنا شده‌اند، تا این‌که در زمان‌ نبی‌اکرم(ص) بشر به حدی از بلوغ رسیدکه همه آن‌چه برای هدایت نیاز داشت در غالب دین مبین اسلام برای او ارائه و تبیین شد.

از این رو دین مورد رضای خداوند فقط اسلام است؛ دینی تکامل یافته، پویا و ابدی که برای هدایت بشر تا روز قیامت برنامه دارد. با این دین برای همیشه بر ارسال پیامبران و انزال کتب آسمانی مهر پایان زده شد، چرا که «لارطب و لا یابس الا فی کتاب مبین.» بر اساس این آیه هیچ چیزی نیست که بشر به آن نیازمند باشد و در قرآن کریم که برنامه هدایت بشر تا هنگامه قیامت است، نیامده باشد. آن‌چه گفته شد از زبان حضرت ابراهیم(ع)، حضرت اسماعیل(ع)، پیامبر اکرم(ص)، حوّاریون حضرت عیسی(ع)، فرزندان یعقوب(ع)، بلقیس و فرعون در قرآن کریم آمده است که با لفظ «اسلام»، «مسلم» و «مسلمین» از گرویدن به دین حق یاد می‌کنند. درباره این مسئله به ذکر چند آیه از قرآن کریم می‌پردازیم:«إِنَّ الدِّینَ عِندَ اللّهِ الإِسْلاَمُ»؛ هر آینه دین در نزد خدا دین اسلام است.

علامه طباطبائی در معنای این آیه چنین می‌فرماید:دین نزد خدای سبحان یکی است و اختلافی در آن نیست و بندگان خود را امر نکرده، مگر به پیروی از همان دین و بر انبیای خود هیچ کتابی نازل ننموده مگر درباره همان دین، و هیچ آیت و معجزه‌ای به پا نکرده مگر برای همان دین که آن دین عبارتست از اسلام، یعنی تسلیم حق شدن، و به عقیده‌های حق معتقد گشتن، و اعمال حق انجام دادن.

و به عبارتی دیگر می‌فرماید:آن دین واحد عبارت است از تسلیم شدن در برابر بیانی که از مقام ربوبی در مورد عقائد و اعمال و یا در مورد معارف و احکام صادر می‌شود.

وی در تبیین معنای مورد نظر می‌فرماید:هر چند به طوری که در قرآن حکایت شده در شرایع رسولان و انبیای او از نظر مقدار و کیفیت مختلف است لیکن در عین حال از نظر حقیقت چیزی به جز همان امر واحد نیست. اختلافی که در شریعت‌ها هست از نظر کمال و نقص است نه این‌که اختلاف ذاتی و تضاد و تنافی اساسی بین آنها باشد، و معنای جامعی که در همه آنها هست عبارت است از تسلیم شدن به خدا در انجام شرایعش، و اطاعت او در آن‌چه در هر عصری با زبان پیامبرش از بندگانش می‌خواهد.

این معنی در سوره حج چنین آمده است:«مِّلَّةَ أَبِیکُمْ إِبْرَاهِیمَ هُوَ سَمَّاکُمُ الْمُسْلِمینَ مِن قَبْلُ»؛ کیش پدرتان ابراهیم است. او پیش از این و در این شما را مسلمان نامید.

در تفسیر نمونه درباره با این جمله ضمن بیان نظرات گوناگون می‌نویسد:نظر صحیح‌تر این است که ضمیر به خداوند متعال برمی‌گردد. یعنی خدا هم در کتب پیشین و هم در قرآن شما (ملت ابراهیم) را به این نام (اسلام) افتخارآمیز آفریده است.

صاحب این تفسیر شریف دلیل ادعای خویش را این آیه می‌داند که می‌فرماید:او شما را در کتب پیشین و در این کتاب (قرآن) مسلمان نامید.

«وَأَسْلَمْتُ مَعَ سُلَیْمَانَ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ»؛
و اینک با سلیمان در برابر پروردگار جهانیان تسلیم شدم.

این آیه شریفه که از زبان بلقیس بیان می‌شود، ایمان آوردن وی به آیین حضرت سلیمان را بیان کرده‌ است. علامه طباطبایی در این خصوص چنین می‌نویسد:... و در این جمله اسلمت را نسبت به خدای تعالی به کار برد، التفات از خطاب و غیبت، و وجه این التفات این است که خطاست از ایمان اجمالی به خدا در جمله «رب انی ظلمت نفسی» به توحید صریح انتقال یابد، چون در جمله بعدی اسلام خود را بر طریقه اسلام سلیمان داشت که همان توحید صریح باشد، و آن‌گاه تصریح خود را با جمله «رب العالمین» تأکید کرد.

«نَحْنُ أَنصَارُ اللّهِ آمَنَّا بِاللّهِ وَاشْهَدْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ»؛ حواریان گفتند: ما یاران خداییم. به خدا ایمان آوردیم. شهادت ده که ما تسلیم هستیم.

این آیه چنان که در تفسیر المیزان ذیل تفسیر آن آمده به معنای ایمان آوردن حواریون حضرت عیسی(ع) است که تعبیر به مسلمون شده است. در تفسیر المیزان آمده است:... وقتی حضرت عیسی(ع) از حواریّون سؤال کرد: کیست که مراد در پاسخش عین درخواست او را به زبان آورده و گفتند: «نحن انصارالله.» ماییم انصار خدا، و دنبال پاسخ جمله‌ای را گفتند که به منزله تفسیر آن است و آن این است که در «آمنا بالله و اشهد بانّا مسلمون» و منظورشان از اسلام، تسلیم خدا و رسول او شدن و اطاعت و پیروی کردن است.

«رَّبِّهِمْ لاَ نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِّنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ * وَمَن یَبْتَغِ غَیرَ الإِسْلاَمِ دِینًا فَلَن یَقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِی الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِینَ»؛
میان هیچ یک از آنان فرق نمى‏گذاریم و ما او را فرمانبرداریم. و هر که جز اسلام، دینى [دیگر] جوید، هرگز از وى پذیرفته نشود، و وى در آخرت از زیانکاران است.

یعنی آیا غیر اسلام را می‌جویند با این‌که اسلام دین خداست. چون هر کسی که در آسمان‌ها و زمین است، تسلیم او و منقاد امر اوست. بر اساس این آیات و آیات دیگری از قرآن کریم دین همواره و همیشه نزد خداوند متعال اسلام است، هر چند شریعت‌های گوناگون با انبیاء متفاوت به مردم ابلاغ شده است. این دین اسلام است که به عنوان آخرین شریعت برای همیشه تا پایان تاریخ عهده‌دار هدایت و سعادت بشری است.

جاودانگی و ماندگاری اسلام است که این دین را یگانه راه هدایت بشری کرده و فرجام نیک دنیا را در گرو عمل به دستورات خود می‌داند. انسان برای رسیدن به ساحل نجات باید از برنامه‌ای تبعیت کندکه تا پایان تاریخ همراه او است و دستورات و سفارشات لازم را برای او دارد، و این نیست مگر دین مبین اسلام که با تشکیل یک حکومت واحد جامعه بشری را زیر سایه حکومت عدل خویش به سر منزل مقصود خواهد رسانید.



برچسب‌ها: جهان واقعی بر اساس قرآن