خداوند متعال از میان هم? موجودات، انسان را به عنوان «خلیفة الله» برگزیده و عطیه¬ای گرانبها به نام کرامت انسانی به او عنایت فرمود. به فرشتگان فرمان داد تا در مقابل این عطیه الهی و با ارزش و بی¬مانند سرتعظیم فرود آورند. تعظیم و سجده، بالاترین مرتب? احترام و خضوع و خشوع است که جز در برابر خداوند، شرک محسوب می¬شود؛ اما کرامت انسانی تا بدان مرتبه ارزشمند و گرانمایه است که این تعظیم به امر خداوند متعال صورت گرفت و فرشته¬ای که از تعظیم خودداری ورزید، مورد خشم و غضب الهی قرار گرفت و از درگاه الهی رانده شد.
بی¬گمان، انسان آن گوهر ارزشمند و کرامت والای انسانی را با خود به عرصة این خاک و زندگی دنیایی آورد. این خصلت والا که از روح دمیده شده خدا در انسان منشأ می¬گرفت جزء ماهیت بشر شد. بدیهی است هر که در این دنیا به این ویژگی منحصر به فرد انسان بی¬حرمتی کند و کرامت نفس همنوعان دیگر خود را پاس ندارد و بر آن خدشه وارد سازد، سرنوشتی بهتر از ابلیس نخواهد داشت.
در سیر? اهل بیت نیز، رعایت اصول انسانی به ویژه کرامت انسان¬ها از جایگاه ویژهای برخوردار می¬باشد که گوشه¬¬هایی از آن در کتاب شریف نهج¬البلاغه مشاهده می-شود.
مقاله حاضر در صدد است تا به کرامت انسانی از دیدگاه نهج البلاغه بپردازد.
مفهوم شناسی «کرامت»
1. «کرامت» از منظر لغت «واژه¬شناسی»
«کرامت» از ریش? «کَرُم» می¬باشد. در مفردات راغب در ذیل ماد? «کَرَم» آمده است: «زمانی که کرم را برای توصیف خداوند تبارک و تعالی به کار می¬بریم، اسمی است برای احسان و انعامی که از او صادر می¬شود؛ ولی زمانی که آن را برای توصیف انسان به کار می¬بریم، اسمی است برای اخلاق و اعمال پسندیده¬ای که از وی بر میآید؛ چنان که تا وقتی چنین اعمالی از انسان صادر نشود، به او کریم گفته نمی¬شود. بعضی از علما گفته¬اند که کرم مانند حریت است، با این تفاوت که حریت در مورد کوچک و بزرگ به کار برده می¬شود، در حالی که کرم تنها برای بزرگان به کار می¬رود».
در زبان فارسی نیز واژگانی مانند کریم، کرامت و کرم، به معانی: بزرگوار، ستوده، بخشنده، آزاده و... آمده است.
واژه «تکریم» نیز به معنای مختلفی مانند: برکشیدن، برگزیدن، گرامی کردن، گرامی داشتن و بزرگی دادن، تعبیر شده است.
همچنین به معنای نیکویی رساندن به انسان است؛ سود، نکویی و ارجی که کاهش پذیر نیست یا چیزی که بزرگوارانه و والا است و به انسان می¬رسد. «کرامت» در واقع؛ اسمی است که برای بخشش، بزرگواری و بزرگ¬منشی نهاده می¬شود و از فعل «کَرُم» یعنی بخشندگی، دست و دلبازی، سودمندی و کریم بودن گرفته شده است.
2. «کرامت» از منظر قرآن و حدیث
در قرآن واژ? «کرامت» استعمال نشده است، ولی واژگانی که از ریشه «کَرَم» باشند، حدود 48 بار ذکر شده است. به عنوانِ مثال واژ? «کریم» که یکی از نامهای خداوند متعال است، در این کتاب آسمانی ذکر شده است. مانند: ? إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کَرِیمٌ?.
این واژه در جاهلیت، از واژگان کلیدی بود و به معنای شرافت خانوادگی و بزرگیِ تبار به کار می¬رفت. کریم کسی بود که در تبارنام? خانوادگی، نیای نامدار و برجسته داشت. در چارچوب تصوری که اعراب کهن از فضیلت¬های انسانی داشتند، بخشندگی و گشاده دستی، نمون? آشکار و محسوس¬ترین تجلی شرافت و بزرگی شخص دانسته می-شد. هنگامی که این واژه به قرآن راه یافت، با مفهوم «تقوا» پیوندی نزدیک و تنگاتنگ پیدا کرد. در قرآن آمده است که: ? إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ?؛ بی¬گمان شریف-ترین شما نزد خدا کسی است که تقوای بیش¬تری داشته باشد. دگرگون¬سازی مفهوم واژ? «کریم» از معنای تقلیدی و محدود دوره جاهلیت به مفهومی گسترده و پویا، انقلابی در اندیشه¬های اخلاقی اعراب بود. آن زمان، دفاع از تبارنامه و شتران، کرامت بود و کریم از چنین چیزهایی به دفاع بر می¬خاست. اینک، در مفهوم قرآنی، داشتنِ ارزش¬های اخلاقی والا و بالا، کرامت و منزلت به شمار می¬آید. در روزگار جاهلیت، ریختوپاش و دست و دلبازی بی¬حد و مرز، ارجمندی و بزرگواری دانسته
می¬شد و اکنون در اسلام، این کار «تبذیر» و «اسراف» به شمار می¬رود و صدقه دادن در راه خدا کاری شرافتمندانه و بزرگوارانه است که انگیز? آن تقوا و دین¬داری است، نه چشم و هم چشمی و فخر فروشی. احادیث اسلامی نیز «کَرَم» را با الفاظ گوناگون تعریف کرده¬اند؛ از جمله در احادیث ذیل، مولا علی(ع)، «کرم» را به معانی
دوری از بدی¬ها، خوش خویی و دوری از پستی¬ها، ذلت و عذاب الهی، معرفی فرموده است و آن را نتیج? بلند همتی انسان می¬داند. به عبارت دیگر، در این احادیث، کرامت به معنای بلند همّتی و پرداختن به اهداف متعالی و دوری از پستی¬ها و اهداف دنی است. در غرر الحکم و درر الکلم احادیث زیر از حضرت علی(ع) در این مورد نقل شده است:
«إنّما الکرم التنزّه عن المساوی»؛ همانا کرم عبارت است از اجتناب از بدی¬ها.
«الکرمُ حسن السجیَّة و اجتناب الدنیّة»؛ کرم عبارت است از خوش¬رویی و دوری از پستی¬ها.
«الکرم نتیجة علوّ الهمّة»؛ کرم، نتیج? بلند همتی است.
3. «کرامت» از منظر عرفان
کرامت اما در نظرگاه عرفانی، بار معنایی خاص خود را دارد. این معنا، با سایر معانی موجود تفاوت دارد. کرامت از منظر عرفانی: «کارهای خارق¬العاده¬ای است که از انبیا و اولیا صادر می¬شود». مرحوم جلال¬الدین همایی در این مورد می¬گوید:
در کتب صوفیه سخن از کرامات و خرق عادات و کشف و شهود و اشراف بر ضمیر و امثال این گونه امور غریبه فراوان دیده می¬شود. گروهی از مردم گمان میکنند که صدور کرامت و خرق عادت از بشر، محال و ممتنع است و این گونه سخنان و نوشته¬ها را حمل بر یاوه سرایی می¬کنند، و حال آن که اگر با مبانی و اصول این امور آشنا شویم و افراط و تفریط را کنار بگذاریم، می¬بینیم که صدور پاره¬ای از کرامات و خرق عادات که از آن به کشف و شهود و اشراف بر ضمیر و امثال آن تعبیر می¬کنند، از حدود امور طبیعی خارج نیست و تا حدی امکان صدور امور و احوال غریبه را از بشر باور توان کرد؛ اما به این شرط که از سرحدّ امکان عقلی خارج نشود.
4. کرامت چیست؟
بعد از بحث «واژه¬شناسی» و «اصطلاح¬شناسی»، اکنون این پرسش مطرح می¬شود که کرامت چیست؟ و چه معنایی بر آن متصور است؟ مصادیق آن کدامند و در تاریخ بشری بر چه مفاهیمی صادق است؟
به طور کلی باید گفت که در تاریخ بشری به پنج مفهوم از شأن و کرامت برمیخوریم؟
1. از کارهای فرا عادت و معجزه¬آسایی که از اولیای خدا سر می¬زده به «کرامات» (charismata) تعبیر میشده است.
2. شأن و منزلت داده شده به آن دسته از کسانی که احساسی بالا و والا داشته¬اند یا دست¬اندرکار شرافتمندانه و بزرگ منشانه¬ای بوده¬اند، قهرمانان حماسی و میهنی شاهنام? فردوسی و ایلیاد و ادیس? هومر یونانی، پهلوانی¬های پوریایولی و مانند او، جوانمردیهای عیاران، از جان گذشتگی¬های شهیدان و آزادگان و به طور کلی حماسهسازان جهان در سراسر تاریخ بشری، در این رده جای می¬گیرند.
3. منزلت و کرامت، به این دلیل که اشخاص، موجوداتی با اراده و مختارند.
4. کرامت در وضعیت این جهانی و زمینی فرد.
5. بها و ارزش اخلاقیِ درونی و ذاتی.
این پنج مفهوم کرامت، به مقررات حقوقی پیوند و وابستگی می¬یابند. آزادی اراده و استقلال نمیتواند به تنهایی منشأ کرامت باشد؛ زیرا کودکان، بسیاری از سالمندان، عقب-ماندگان، بزه¬کاران و انواع آسیب¬دیدگان خود مختار نیستند در صورتی که کرامت و حقوق طبیعی آنان آشکارا دست نخورده بر جا می¬ماند. این اشخاص به حقوقی نیاز دارند که خود نمی¬توانند از آن¬ها برخوردار شوند یا آن¬ها را اعمال کنند.
کرامت؛ گذشته از شاخه¬های حقوقیش، دربردارند? دستور اخلاقی ژرفی است که شخص در هر وضع یا واقعیتی باشد، سزاوار و شایست? احترام است. در مضمون¬های اخلاقی و حقوقی، کرامت به گونه¬ای کلی و نه جزئی، در برگیرنده برابری حقوق است؛ کلی¬سازی این اصلِ اخلاقی که مصالح و منافع دیگران برایِ من همان اندازه مهم است که منافع و مصالحِ خود من اهمیت دارد. شاید از نگاه مضمون¬های ذکر شده، کسی ارزش و کرامت نداشته باشد یا دارای عزت نفس نباشد؛ اما همین که انسان است، در خور احترام و برخوردار از داشتنِ منافعِ اساسی است که یکسان و همسان نگریسته می¬شود. این حقوق، بخشی از قاعده و دستوری است که دست¬کم، آزادی¬های مدنی (civil Liberties) را در بر دارد. ناتوانی، بیزاری، شخصیت، شیو? زندگی، دودمان و تبار، پایگاه، شغل و موقع، هر چه می¬خواهد باشد، مهم نیست؛ مهم این است که هر کس، دست کم، یک انسان است؛ حتی اگر هدف این حقوق (Rights) که از سوی قانون تأمین شده است، فقط استثنا ساختنِ دخالت اجباری سیرت¬ها و نهادهای انسان¬ها باشد، باز هم آزادی¬های پایه¬ای و بنیادین از آنِ همه کس است. حقوقِ آیین¬دادرسی (Procedural Rights) که رأی قضایی و حقوقی را به همراه دارد و عدالت طبیعی خوانده می¬شود، بازتابِ اثباتی ساختن امار? کرامتِ درونی و ذاتی است. افزون بر این، حق برخورد کریمانه و با منزلت، نه تنها به پیکر? حقوق پایه¬ای و مبنایی، بلکه خود به چهر? حق قضایی (Legal Right) تفسیر شده است.
ابعاد کرامت از نگاه نهج¬البلاغه
از منظر نهج¬البلاغه، کرامت دارای ابعاد گوناگون است: کرامت الهی، کرامت اسلامی، کرامت ملکوتی و کرامت انسانی.
1. کرامت الهی
حضرت امیر(ع) در چند فراز از کلمات دلنشین خود در نهج¬البلاغه به کرامت خداوند اشاره می¬فرمایند. کرامت الهی به معنای دقیق آن «مجد و عظمت و بزرگواری خالق نسبت به مخلوق، یعنی تبلور عشق و علاق? صانع نسبت به مصنوع و مراتب علاقه¬مندی به موجودی که نماینده و جانشین او است». ایشان در فرازهایی از نام? خویش به محمد بن ابی بکر، اصل کرامت الهی را مورد تأکید قرار دادند. در این نامه، ضمن توصی? وی به خدمتگزاری و خوشرویی با مردم، آمده است:
«فإنّ الله تعالی یسائلکم معشر عباده عن الصغیرة من أعمالکم والکبیرة، والظاهرة والمستورة، فإن یعذّب فأنتم أظلم وإن یعف فهو أکرم»؛ خداوند از شما بندگان دربار? اعمال کوچک و بزرگ، آشکار و پنهان خواهد پرسید، اگر کیفر دهد، شما استحقاق بیش از آن را دارید و اگر ببخشد از بزرگواری و کرم او است.
ایشان همچنین در توضیح آی? 6 سور? انفطار می¬فرماید:
«وتمثل فی حال تولیک عنه إقباله علیک یدعوک إلی عفوه و یتغمّدک بفضله وأنت متولّ عنه إلی غیره فتعالی من قوی ما أکرمه»؛ یاد آر که تو از خدا روی گردانی و در همان لحظه او روی به تو دارد و تو را به عفو خویش می¬خواند، و با کَرَم خویش می¬پوشاند! در حالی که تو از خدا بریده به غیر او توجه داری! پس چه نیرومند و بزرگوار است خدا.
ایشان همچنین یکی از ابعاد کرامتِ الهی را، برآورده کردن حاجات انسان¬ها دانسته و خاطر نشان می¬کنند:
«إذا کانت لک إلی الله حاجة... سَلْ حاجتک، فإنّ الله أکرم من أن یسأل حاجتین، فیقضی إحداهما ویمنع الاُخری»؛ هرگاه از خدای سبحان درخواستی داری،... حاجت خود را بخواه؛ زیرا خدا بزرگوارتر از آن است که از دو حاجت درخواست شده، یکی را بر آورد و دیگری را باز دارد.
2. کرامت اسلامی
یکی دیگر از ابعاد کرامت از دیدگاه نهج¬البلاغه، «کرامت اسلامی» است. از دیدگاه امام علی(ع)، مصداق اتمّ «کرامت اسلامی» همانا وجود مقدس پیامبر اکرم(ص) است که با بعثتِ کرامت بخش خود، بزرگی و کرامتِ اسلام و مسلمین را رقم زد. ایشان در خطبه¬ای که در شهر کوفه ایراد کردند، ثمرات بعثت پیامبر(ص) را یادآور می¬شوند:
«وقد بلغتم من کرامة الله لکم منزلة تکرم بها إماؤکم، وتوصل بها جیرانکم، ویعظمکم من لا فضل لکم علیه ولا ید لکم عنده...»؛ مردم! از سر نعمت بعثت پیامبر(ص) و لطف خداوند بزرگ به مقامی رسیده¬اید که حتی کنیزان شما را گرامی می¬دارند، و به همسایگان شما محبت می¬کنند. کسانی برای شما احترام قائلند که شما از آن¬ها برتری نداشته و بر آن¬ها حقّی ندارید؛ کسانی از شما می-ترسند که نه ترس از حکومت شما دارند و نه شما بر آن¬ها حکومتی دارید.
حضرت(ع) در خطبه¬ای که در روزهای اول خلافت، در مدینه ایراد فرمودند، این اصل (کرامت اسلامی) را مورد تأکید قرار می¬دهند:
«ان الله خصّکم بالاسلام، و استخلصکم له، وذلک لأنّه اسم سلامة، وجماع کرامة اصطفی الله منهجه» : همانا خداوند متعال شما را به اسلام اختصاص داد و برای اسلام برگزید، زیرا اسلام نامی از سلامت است، و فراهم کنند? کرامت جامعه می¬باشد، راه روشن آن را خدا برگزید، و حجت¬های آن را روشن گردانید.
ایشان همچنین با تأکید مجدد بر «کرامت بخش» بودنِ وجود حضرت محمد(ص)، می¬فرمایند:
«... جعله الله لرسالته، وکرامة لاُمّته، وربیعاً لأهل زمانه و رفعة لأعوانه و شرفاً لأنصاره»؛ ... خداوند، پیامبر(ص) را ابلاغ کنند? رسالت، افتخار آفرین امت، چونان باران بهاری برای تشنگان حقیقت آن روزگاران، مای? سربلندی مسلمانان، و عزت و شرافت یارانش قرار داد.
کرامت انسانی از دیدگاه اسلام
بی¬گمان؛ مهم¬ترین گوهری که خداوند متعال در خلقت انسان به او عطا فرمود، «کرامت انسانی» است. این ویژگی، فقط از آنِ انسان است، چرا که او اشرفِ مخلوقات است. خداوند با دمیدنِ روح خود در کالبد آدم، و دادن مقام خلیفة اللهی، به او کرامت و ارزش ویژه بخشید و از سایر موجودات متمایز گردانید و هم? فرشتگان را به خضوع و سجود در برابر این موجود واداشت. واضح است که سجود و رکوع و خضوع در برابر غیر مقام ربوبی، شرک است، اما انسان چنان مقام والایی دارد که این تعظیم و سجود به امر خداوند در مقابل او صورت گرفت. بی¬شک این احترام ویژه به علت کرامت ذاتی است که خداوند به انسان¬ها بخشید.
بر اساس نص صریح قرآن، خداوند به فرزندان آدم کرامت ذاتی بخشیده است: ?وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنْ الطَّیِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلاً?؛ و به راستی که فرزندان بنی آدم را گرامی داشتیم و آنان را در خشکی و دریا بر مرکب مراد روانه داشتیم و به ایشان از پاکیزه¬ها روزی دادیم و آنان را بر بسیاری از آنچه آفریده¬ایم، چنان که باید و شاید برتری بخشیدیم.
از این آی? شریفه فهمیده می¬شود که هم? انسان¬ها فارغ از رنگ، نژاد، جنسیت و... مورد تکریم الهی هستند. اما باید پرسید علل تأکید اسلام بر اصل «کرامت انسانی» چیست؟
الف) علل «کرامت ذاتی انسان¬ها» از دیدگاه اسلام
می¬توان در جستجوی علل و عوامل تأکید قرآن و اسلام بر اصل کرامت ذاتی انسانها سه دلیل عمده را بیان کرد:
1. مقام خلیف? الهی
بی¬گمان یکی از مهم¬ترین دلایل کرامت انسان¬ها، مقام بس والا و ویژ? آنها به عنوان خلیفه و جانشینان خدای متعال در زمین است. خلیف? خالق جهان بالاترین مقامی است که می¬توان تصور نمود. قطعاً وقتی خداوند به عنوان مالک و صاحب اصلی جهان دارای مقام و منزلت والایی است، طبیعتاً جانشین او نیز رشحاتی از این کرامت و جلالت را خواهد داشت. آیت الله جوادی آملی در بیان علت کرامت انسان¬ها طبق آی? «وَ لَقَد کَرَّمَنَا...» می-گوید:
کرامت آدمی به پاس کرامت خدایی است که فرمود:
?إنَّی جَاعل فِی الأرضِ خَلِیفَة?. پس کرامت انسان به خلیفة الله بودن او است. اگر انسان خلیفة الله است، باید حرف خدایی را که از جانب او خلیفه است بزند، باید اراد? خدا، علم خدا، سیر? خدا، سنت خدا، منطق خدا و روش خدا را تقدیس کند.
نه این که نان خلافت را بخورد و حرف خودش را بزند. اگر به میل خود کار کند و کنار سفر? خلیفه بنشیند این می¬شود غصب. اگر کسی خدای ناکرده حرف خودش را زد و نان خلافت را خورد، این می¬شود غاصب؛ چنین انسانی دیگر خلیفه نیست، وقتی خلیفه نشد، دیگر کریم نیست، وقتی کرامت نداشت، دیگر آن حقوق و مزایا را مستحق نخواهد بود وقتی واجد حقوق و مزایا نبود، تازیان? ?إن هُم إلّا کَالأنعَام? و?شَیَاطِینَ الإنسِ وَ الجِنَّ? را می¬خورد.... پس معیار بهره¬مندی انسان از این کرامت، خلیفة الله بودن است؛ یعنی جانشین خداوند بودن کرامت دارد.
2. عقل
انسان از حیوان متمایز است و وجه تمایز آن¬ها از هم، گوهر گرانقدری به نام «عقل» در وجود آدمی است که خداوند آن را به ودیعت گذاشته است. علام? طباطبائی در تفسیر آی? مذکور، مسأل? عقل را مورد تأکید قرار داده و علت کرامت انسان را وجود این قوه در انسان می¬داند: « انسان در میان سایر موجودات عالم خصوصیتی دارد که در دیگران نیست، و آن داشتن عقل است و معنای تفضیل انسان بر سایر موجودات این است که در غیر عقل از سایر خصوصیات و صفات هم، انسان بر دیگران برتری داشته هر کمالی که در سایر موجودات هست حد اعلای آن در انسان است... و سخن کوتاه؛ بنی آدم در میان سایر موجودات عالم به خصیصه¬ای اختصاص یافته و به خاطر همان خصیصه است که از دیگر موجودات جهان امتیاز یافته و آن عقلی است که به وسیل? آن حق را از باطل و خیر را از شر و نافع را از مضر تمیز می¬دهد».
3. کمال
از دلایل دیگری که می¬توان در تبیین چرایی کرامتِ انسان¬ها به آن پرداخت، کمال و فضیلتی است که انسان دارد و این عامل موجب تعظیم ملائکه در برابر آدم شد. مرحوم علامه طباطبائی در تفسیر آیه¬ای که فرشتگان را ملزم به سجود در برابر آدم کرده است، می¬گوید: «سجد? ملائکه بر آدم، از باب خضوع ایشان در برابر مقام کمال انسانی بوده و آدم جنب? قبله را برای ایشان داشته، وی با وجود خود انسانیت را در برابر ایشان مجسم نموده بود...».
در هر حال می¬توان گفت که اصل کرامت انسانی مورد تأکید قرآن بوده و انسان¬ها مورد تکریم الهی هستند. از این رو، خداوند پس از آفرینش این موجود ممتاز، به ابلیس فرمان سجده داد و بعد از سرپیچی شیطان فرمود: ?مَا مَنَعَکَ أَنْ تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِیَدَىَّ?؛ ای ابلیس! چه چیز مانعت شد که برای چیزی که با دستان قدرت خویش خلق کرده¬ام سجده کنی؟ این تعبیر نشان دهند? آن است که انسان دارای گوهری ارزشمند است؛ زیرا تعبیر «بیدی» زمانی به کار می¬رود که احترام ویژه¬ای منظور باشد. از نظر اسلام، کرامت انسان به اندازه¬ای دارای اهمیت است که پس از ولوج روح به جنین، سقط آن به اجماع فقها حرام است، مگر آن که ضرورت یا مصلحتی قوی بر آن وجود داشته باشد. هم چنین انتحار و خودکشی از نظر اسلام مردود است و گناه کبیره محسوب می¬شود. هم? این¬ها بر اصل «حیات آدمی» به عنوان یکی از ابعاد کرامت انسانی توجه دارد و دلالت می¬نماید.
ب) انواع کرامت انسانی از دیدگاه اسلام
از دیدگاه بینش اسلامی، کرامت انسانی دو گونه است: کرامت انسانی طبیعی و کرامت انسانی الهی. کرامت انسانی طبیعی آن است که هم? انسان¬ها، بی¬استثنا از آن برخوردارند. همین که انسانند، کرامت و منزلتی طبیعی دارند. کرامت انسانی الهی عبارت است از: شرف و حیثیت و ارج و ارزشی که با کوشش و خواست خود انسان به دست می¬آید.
انسانی که در راه پالایش خویش و اندوختن دانش و آگاهی و شناختِ جهان و جهان آفرین گام بر می¬دارد، از کرامتِ انسانیِ الهی برخوردار شده است. این همان است که در قرآن به چهر? «گرامی¬ترین شما پرهیزگارترین شما است»، آمده است.
کرامت انسانی از دیدگاه نهج البلاغه
سرتاسر کتاب شریف نهج البلاغه، مشحون از آموزه¬های ارزشی و اخلاقی خطاب به هم? مردم است. نام با مسمّای این کتاب بیانگر و نشان دهند? نهج و روش بلاغت است، اما در واقع باید گفت این کتاب مجموعه¬ای از راه¬های وصول به خیر است که در قالب کلمات پربار و ادیبانه به بشریت عرضه شده است. از جمله مسائلی که در نهجالبلاغه بدان پرداخته شده است، موضوع انسان و «کرامت انسانی» می¬باشد. این مسأله مورد تأکید فراوان این کتاب شریف قرار گرفته است. با نگاهی به این مصحف مقدس، صحت مدعای فوق اثبات خواهد شد.
جلوه¬های کرامت انسانی از دیدگاه نهج البلاغه
کرامت انسانی، از روح دمیده شد? خداوند در وجود انسان منشأ گرفت و مورد تأکید هم? بزرگان قرار گرفت. حفظ حرمت انسان¬ها و پاس داشتن کرامت انسانی، سرلوح? اعمال هم? انبیای عظام به ویژه حضرت محمد(ص) و خاندان مطهرش بوده و تأکید این بزرگوار بر لزوم حفظ «کرامت انسانی» نصب العین اعمال هم? مریدان و آزادگان جهان قرار گرفته است. نهج البلاغه، با ارائه مواردی مانند: اصل برابری، عدالت، آزادی، حقوق و حفظ عزت انسانی، جلوه¬هایی از کرامت انسانی را بیان کرده است و به این طریق از همگان به ویژه از مسلمانان و شیعیان می¬خواهد تا با لحاظ کردن فکری و عملی این جلوه¬ها، در راه تحقق آن¬ها بکوشند و کرامت انسان¬ها را پاس دارند.
1. برابری
2. عدالت
3. آزادی
4. حقوق
پینوشتها:
منابع
قرآن کریم.
1. خدا و انسان در قرآن، ایزوتسو توشیهیکو، ترجم? احمد آرام، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، 1373.
2. امام علی صدای عدالت انسانیت (علی و حقوق بشر)، جرج جرداق، انتشارات فراهانی، تهران، 1379.
3. توصیه¬ها، پرسش¬ها و پاسخ¬ها، عبدالله جوادی آملی، نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها، قم، 1382.
4. حقوق بشر از دیدگاه اسلام، عبدالله جوادی آملی، انتشارات بین المللی الهدی، تهران، 1380.
5. دانشنام? امام علی(ع)، پژوهشگاه فرهنگ و اندیش? اسلامی، تهران، 1380.
6. ترجم? نهج البلاغه، محمد دشتی، مؤسس? فرهنگی تحقیقاتی امیرالمؤمنین، قم، 1382.
7. امام علی و مسائل حقوقی (از مجموعه الگوهای رفتاری امام علی)، محمد دشتی، مؤسسه تحقیقاتی امیرالمؤمنین، قم، 1379.
8. فرهنگ لغات و اصطلاحات و تعبیرات عرفانی، سیدجعفر سجادی، کتابخان? طهوری، تهران، 1370.
9. ترجمه تفسیر المیزان، سید محمدحسین طباطبائی، ترجم? سید محمدباقر موسوی همدانی، کانون انتشارات محمد، تهران، 1353.
10. ترجمه تفسیر مجمع البیان، علامه طبرسی، ترجم? دکتر احمد بهشتی، انتشارات فراهانی، تهران، 1352.
11. فرهنگ عمید، حسن عمید، انتشارات جاویدان، تهران، 1348.
12. بیست گفتار، مرتضی مطهری، دفتر انتشارات اسلامی، قم، 1361.
13. مجموعه مقالات همایش تربیت در سیره و کلام امام علی(ع)، مرکز مطالعات تربیت اسلامی، تهران، 1379.
14. فصلنام? فرهنگ، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، سال یازدهم، شمارههای 3 و 4، پاییز و زمستان 1377.
15. فصلنامة معرفت، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، سال پانزدهم، ش سوم، خرداد 1385.
برچسبها: جهان واقعی بر اساس قرآن