در مقاله حاضر توکل و اعتماد به خدا در امور بعنوان یک ویژگى سودمند در کنار آمدن با مشکلات، مقاومت در برابر یأس و نومیدى، و مهار اضطراب و افسردگى مورد ملاحظه قرار گرفته است. هدف اصلى مطالعه و پژوهش حاضر بررسى روشهاى ساختنِ مقیاس اندازه گیرى توکل به خداوند بوده است. در این مقاله توکل به خدا تعریف شده و ابعاد اصلى آن مورد بررسى قرار گرفته است. بعلاوه ویژگیهاى روانشناختى توکل به خدا و ارتباط آن به نظریه اسنادها، منبع کنترل، تئورى کنترل اوّلیه و ثانویه مورد بحث و بررسى قرار گرفته است. همچنین مطالعات اکتشافى در زمینه روشن نمودن موقعیتهایى که افراد در آنها به خداوند توکل مىنمایند مورد بحث و بررسى قرار گرفته است. در نهایت روشها و تکنیکهاى روانسجى به کار گرفته شده در ساختن وسیله و ابزار توکل به خدا شرح داده شده است.
مشکلات و نابسامانیهاى زیادى امروزه جوامع بشرى را تهدید مىکند. اضطراب و افسردگى از معمولىترین و متداولترین مشکلاتِ جوانان ما مىباشد. براى درمان این نابسامانیها و اختلالات روانى، روانشناسان از روشهاى مختلفى استفاده مىکنند که از آنجمله روشهاى مبتنى بر نظریه رفتارگرایى، شناختى، روان تحلیلگرى، معنا درمانى مىباشد. تجربیاتِ مشاورهاى این پژوهشگر با افراد مختلف نشان داده است که توکل به خداوند متعال نه تنها در دادن جرأت، افزایش اعتماد به نفس و میزان ریسکپذیرى افراد مؤثر است بلکه در کاهش اضطراب و افسردگى و در درمان بسیارى از وسواسهاى فکرى روشى کارآ مىباشد. مصاحبههاى بالینى با دانشجویان در دانشکدههاى مختف و در دفتر مشاوره دانشجویى دانشگاه تهران نیز اثر بخشى توکل به خداوند را در کاهش اضطراب و افسردگى و در اطمینان و تسکین قلب، و دادن جرأت و قوت قلب به دانشجویان براى ابراز وجود تایید مىکنند. پژوهشگر و همکارانش معتقدند که توکل به خداوند متعال مىتواند مورد استفاده روانشناسان و روانپزشکان قرار گرفته و موجب ارتقاء بهداشت فردى و اجتماعى گردد. براى بررسى اثرات توکل به خدا بصورت علمى نیاز است که ابزار دقیقى ساخته شود که توسط آن میزان توکل را بتوان در افراد مختلف اندازهگیرى نموده و رابطه آن را با سازههایى از قبیل اضطراب، افسردگى، اعتماد به نفس، فرسودگى شغلى و سایر شاخصهاى سلامتى مورد بررسى قرار داد. براى انجام این مهمّ (ساختن ابزار)، پژوهشگر و همکارانش طرحى را تهیه نمودهاند که ابزارى معتبر و روا را تهیه نمایند که بتوانند میزان توکل را در افراد مورد اندازهگیرى قرار دهند. آنچه در صفحات بعد مىآید، خلاصهاى از کوششهاى انجام شده در این راستا مىباشد. در صفحات آینده، حد و رسم توکل به خدا ذکر شده، ابعاد آن به اختصار تعریف و توصیف شدهاند. و بعداز آن فضلیت توکّل به اختصار بیان شده، سپس توکل از دیدگاه روانشناسى مورد بررسى قرار گرفته و در آخر نیز کوششهاى پژوهشگران براى تهیه مقیاس توکّل شرح داده شده است.
معناى توکل:
در تعریف توکل به خداوند متعال لازم است توجه خواننده را به مطالب زیر جلب کنیم:
الف) توکل در رابطه فرد با خدا مطرح است. که این رابطه در اعمال انسان تأثیر داشته و رابطه فرد با خدا را نمایان مىسازد. در حالیکه انسان رابطه خویش با خدا را از طریق دعاء، إستعاذه، انجام فرایض، و مستحبات نیز نشان مىدهد، در توکل جنبهاى از رابطه فرد با خدا نمایان است که تلویحا فرد متوکّل پیش فرضهایى را پذیرفته است که مهمترین آنها باور و ایمان به قدرت، حکمت و شفقت خداوند به بندگانش مىباشد. و همین جنبه اعتماد و ایمان است که رابطه توکّل گونه را از انواع دیگر رابطهها متمایز مىکند. براى برجسته کردن همین جنبه است که ملا احمد نراقى در کتاب معراج السعاده توکّل را در زیر باب «حُسنِ ظن به خداوند متعال» شرح مىدهد. این جنبه اعتماد از نظر عرفانى بسیار با اهمیت است چون دوستى ارکانى دارد که از مهمترین آنها «اعتماد» است. بخاطر همین درجه بالاى توکل است که خداوند توکل کنندگان را دوست مىدارد. و در قرآن مىفرماید إنّ اللّه یُحِبُّ المُتَوَکِلّین.(1)
ب)در توکل فرد همچنین به وعدههاى خداوندى در قرآن علم و ایمان دارد و مىداند که خداوند به اهداف خود خواهد رسید و تلاشهاىِ انسان در راه خدا بى نتیجه نخواهد ماند. لازمه پیاده کردن توکل در عمل تشخیص وظیفه و برنامههاى فردى و شخصى از برنامههاى خداوندى است و تفکیک این امر است که مسئولیت انسان در کوشش و تلاش تا چه حدى است و از چه مرزى دیگر مسئولیت انسان تمام شده تلقى مىگردد، و فرد باید کار را به کاردان واقعى (یعنى خداوند متعال) واگذار نماید.
ج) در توکّل همچنین علم به اینکه در چه کارهایى مىتوان توکل نمود و در چه کارهایى توکل دامنهاش جارى و سارى نیست لازم است.
براى روشن شدن محدوده توکل هستى به دو نکته نیز اشاره کنیم: 1ـ از لحاظ عملى انسان بایستى تا آنجا که توان دارد به تدبیر امور بپردازد و در جایى که تدبیر امور از عهدهاش خارج است بایستى به خداوند متعال توکل کند. بین توکل و اقدام عملى براى انجام کارها منافاتى وجود ندارد. مىتوان بر خداوند توکل کرد و از او در حصول مقاصد یارى جست و در عین حال از علل و اسباب نیز براى حصول نتیجه استفاده کرد. هر چند که معناى توکل ترک تدبیر است، ولى ترک تدبیر به معناى ترک استفاده کردن از اسباب نیست، بلکه ترک تدبیر در سطحى بالاتر از اسباب است، در سطح نتایج کار و تقدیرهاى بیرون از اختیارِ ماست.
2ـ از لحاظ اعتقادى انسان مىباید باور داشته باشد که زمانى کوششهایش مثمرثمر خواهند بود که توأم با خداست و مشیت الهى مىباشد؛ یعنى کوشش انسان براى رسیدن به مطلوب هر چند لازم است ولى کافى نیست و توفیق خداوندى نیز باید با آن قرین گردد تا انسان بتواند به مطلوب خود برسد.
با استفاده از مطالبى که در عبارات فوق بدان اشاره شد توکل را مىتوان چنین تعریف نمود:
توکل نوعى رابطه فرد با خداوند است که در آن فرد با توجه به اعتقادى که به قدرت، حکمت و رأفت و شفقت خداوند دارد در تمام حرکات و سکنات حضور خدا را در نظر گرفته، و در تمام لحظات براى موفقیت خود از او استمداد مىکند. فرد متوکّل ضمن استفاده از اسباب و علل مادى و غیر مادى توفیق رسیدن به نتیجه را مشروط به خواست و مشیت الهى دانسته، ضمن اسناد امور و اتفاقات جهان به خواست خداوندى، براى حصول نتیجه به خدا تکیه نموده و اطمینان دارد که خواست خداوند در جهت خیر و صلاح اوست.