اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَفی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً

سخن اول

با نام و یاد خداوند متعادل که بهترین هدیه ها را در اختیارمان گذاشته، خداوندی که هر چه بیشتر به سویش برویم خود را بهتر خواهیم شناخت.

هدف از ساخت این وبلاگ آشنایی هر چه بیشتر شما عزیزان با آیات دل انگیز قرآن کریم می باشد.

امید است این مطالب چراغی به سوی خود واقعیمان باشد.

هنرجویان سال دوم کامپیوتر هنرستان بعثت


رسالت قرآن در سیاست

هر وصف کمالی که خدای سبحان برای قرآن کریم یاد فرمود، بمنزله‌ی شرح رسالت آنست، چون توصیف رسول در حکم تبیین قلمرو رسالت و محدوده‌ی پیام‌رسانی آن و کیفیت ابلاغ پیام و ثمره‌ی عمل به ندای اوست، مثلا اگر قرآن به صفت‌هایی از قبیل کریم، مجید و هادی موصوف شد یعنی پیام کرامت و مجد و رهبری دارد، از این رهگذر می‌توان از توصیف قرآن به نور، چنین استفاده نمود که پیامش نور بخش و تدبّر در آن روشنگر و عمل به آن جامعه انسانی را نورانی می‌نماید: «یا اَیُّهَا النّاسُ قَد جائکُمْ بُرهانٌ مِنْ رَبِّکُم وَ اَنزَلْنا اِلَیْکُمُ نوراً مبیناً»[1]، و چون نوربخشی از اوصاف عامّه‌ی پیام‌های آسمانی است، و در اینجهت فرقی بین پیام‌آوران الهی نیست مگر در شدّت و ضعف آن، درباره‌ی تورات اصیل و تغییر نکرده‌ی موسی کلیم ـ علیه السّلام ـ چنین آمده است: «قُلْ مَنْ اَنزَلَ الْکِتابَ الَّذی جاءَ بِه مُوسی نوراً و هُدَیً لِلنّاسِ»[2].

ادامه مطلب...

رسالت قرآن در معاشرت

خطاب‌های قرآنی در قالب جمع، اداء شده است که مردم را به اجتماع فرا می‌خواند و جامعه را مسئول می‌شمارد، در برخورد‌های اجتماعی آداب و سننی را تعلیم می‌دهد که با کرامت انسان هماهنگ بوده و با احسن تقویم بودن بشر مناسب باشد، لذا تمام اوصاف رنج آور و جدائی زا را نکوهش کرده و تمام فضائل مهربار و وصل آور را ستوده است، و تأثیر اختلاف‌های نژادی و بومی و زمانی و اقلیمی و نظائر آن را فقط در محدوده‌ی ابزار شناسائی یکدیگر امضاء می‌کند نه فخر بر همدیگر و تنها مباهات را در نفی فخرفروشی، و ترک مباهات و دورکردن بزهکاری جاه‌طلبی، و زدودن غبار کبر و دود سیاه دیوان سالاری و سائر معاصی می‌داند.

ادامه مطلب...

رسالت قرآن در ثقافت

دین اسلام مجموعه‌ی ادّعا و دعوت است یعنی ادّعای نبوت نبی اکرم ـ صلّی اللّه علیه و آله ـ و دعوت به پذیرش اصول و فروع آن، گر چه برخی از احکام فرعی جنبه‌ی تعبدی دارد و از دسترس حس و عقل متعارف بیرونست و مصالح آن بعد از گذشت زمان و آزمون دراز مدت روشن می‌شد، لذا خداوند فرمود: «وَ یُعَلِّمکُم ما لمْ تکُونُوا تَعْلَمُونَ»[1] یعنی پیامبر گرامی ـ صلّی اللّه علیه و آله ـ چیزی بشما یاد می‌دهد که نه تنها شما آن را نمی‌دانید بلکه نمی‌توانید از نزد خود فرا گیرید.
لیکن خطوط کلی آن قابل اقامه‌ی برهان است یعنی اصول دین کاملاً برهان‌پذیر می‌باشد و عقل در ادراک مبناهای اصلی آن مستقل و تواناست، گر چه شواهد شرعی، کمک مناسب و معاونِ مساعد وی خواهد بود، و همچنین مباحث جامع اخلاق و حقوق و فقه اسلامی که جنبه‌ی فطری و انسان شناسی و جامعه شناسی و مانند آن دارد، به نوبه‌ی خود ـ نه در حدّ اصول اولی ـ صلاحیت استدلال را دارد.


ادامه مطلب...

رسالت قرآن در معرفت

قرآن که خود، علم ممثَّل است، بیش از هر چیز جوامع بشری را به دانش فرا می‌خواند چون با سرمایه‌ی بینش علمی، فروغ هدایت آن روشن‌تر می‌شود، زیرا گر چه رهنمود قرآن در بشارت دادن و بیم‌دادن عالم است... «لِیَکُونَ لِلعالَمینَ نَذیراً»[1]، لیکن سودمندان از آن، کسانی‌اند که از زبانه دوزخ هراسناک‌اند: «انّما اَنتَ مُنذرٌ مَن یخْشاها»[2] و هراسناکان از شعله جهنم، زیاد نیستند و مهم‌ترین آنان عارفان به خدای سبحان و عالمان به احکام و حکم اویند: «اِنَّما یَخْشَی الله مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ»[3] و در پرتو خدا باوری و خدا پروائی، شایسته‌ی هم‌نشینی فرشته‌ها شده و در صحنه‌ی برجسته‌ترین معارف الهی یعنی توحید به شهادت نشسته و ادای شهادت آنان مسموع گوش دل صاحبدلان شده، و مُهر تأیید و امضاء خدای واحد را به همراه خود دارد: «شَهِدَ الله اَنَّهُ لا اِلهَ اِلّا هُوَ وَ المَلائِکهُ وَ اُولُوا الْعِلْمِ قائِماً بِالْقِسطِ لا اِلهَ اِلّا هُوَ الله العَزیزُ الحَکیمُ»[4].


ادامه مطلب...